سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و بر پلیدیى که در پارگین بود گذشت و فرمود : ] این چیزى است که بخیلان در آن بخل مى‏ورزیدند . [ و در روایت دیگرى است که فرمود : ] این چیزى است که دیروز بر سر آن همچشمى مى‏کردید . [نهج البلاغه]
د یپرس

غنچه خندید ولی باغ به این خنده گریست

غنچه ان روز ندانست که آن گریه زچیست

باغ پرگل شد و هر غنچه به گل شد تبد یل

گریه باغ فزون تر شد و چون ابر گریست

باغبان آمد و گلها را چید

رسم تقدیر چنان است و چنان خواهد شد

میرود عمر ولی خنده به لب باید زیست


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط هوشنگ سلیمی 90/2/28:: 8:14 صبح     |     () نظر